سری هفتم داستان های ترسناک واقعی


عضو شوید



:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



به وبلاگ من خوش آمدید

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان تنهاترین تنهاها و آدرس loverose.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.







نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

آمار مطالب

:: کل مطالب : 1106
:: کل نظرات : 37

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 1
:: تعداد اعضا : 0

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز : 41
:: باردید دیروز : 1099
:: بازدید هفته : 1140
:: بازدید ماه : 4950
:: بازدید سال : 73539
:: بازدید کلی : 231760

RSS

Powered By
loxblog.Com

روح . چن . جن . ارواح . شیطان . خدا . ترسناک

سری هفتم داستان های ترسناک واقعی
پنج شنبه 23 آذر 1391 ساعت 14:21 | بازدید : 722 | نوشته ‌شده به دست دکتر مولایی | ( نظرات )

يادم مي آيد وقتي برادر كوچكم متولد شد مادر بزرگم تا 10 روز سفارش مي كرد در همه احوالات يك نفر كنار او باشد وقتي درباره علتش پرسيدم او جواب داد ممكن است آل که نوعي جن است بيايد و برادرت را با خود ببرد! ازتصور این که برادرم را موجود ناشناخته که قا بل دیدن نیست از داخل اتاقی که تمام اطرافش حفاظ دارد با خود ببرد وحشت زده می شدم. آن موجود باید خیلی قوی باشد که قادر است از در بسته هم داخل اتاق شود.

سال گذشته هنگامی که عکس مو جو دی که توسط یک عکاس عرب گرفته شده بود روی خط اینترنت آمد توجه بسیاری از بزرگان مذهب و مردم را به سو ی خود جلب کرد. زیر عکس شرحی نوشته شده بود که این عکس یک جن است و در داخل غار گرفته شده است. سوالات بی شماری از این موجود نادیدنی اذهان ملیون ها مردم را به خود مشغول کرد. مگر نه این که جن قابل رویت نیست پس چگونه می شود از او عکس گرفت. در همين ايام بود كه ماجراي درگيري خانواده اي در قرزوين را با يك گروه از جن ها را در روزنامه خواندم .

آیا جن ها همیشه باعث ترس و وحشت انسان ها می شوند مگر آن ها از چه چیزی آفریده شده اند که هیچ چیز قادر به رویت یا جلو گیری از صدمه زدن  آن ها به انسان نیست. هنوز تکنولوژی و علم علی رغم پیشرفت شگرف خود قادر به تائید یا رد موجودیت جن ها نشده است.      

 کارگردان های سینما و تلویزیون بر اساس شنیده ها فیلم های زیادی درباره این موجود ساخته اند. خیلی ها موجودیت جن را ساخته وهم  افرادی می دانند که به دلیل دچار شدن بیماری های صرع و سرسام تصور می نمایند و موجوداتی را مشاهده می کنند ولی در قرآن مجید در باره وجود داشتن آن ها آیه آمده است. شاید سال ها به طول انجامد تا بزرگان علم قادر به پاسخگویی به سوالات بی شماری باشند که در این باره مطرح می شود.

سخنا ن فوق از يك مرد 66 ساله به نام شيخ عباس نقل شده است كه در دل منطقه كوهستاني شرق كشور در روستاي وامنان(جاده آزادشهر ، شاهرود) ساكن است .

او 8 فرزند دارد كه دو پسر او با ترک اين منطقه خوش آب و هوا به قم رفته و درس طلبگي مي خوانند .

شيخ عباس كه اكنون چند سالي است كار دعا نويسي و جن گيري را رها كرده است مي گويد اين كار را از پدربزرگ مادري اش آموخته است و کتابی را که برای این کار استفاده می کند از او به ارث برده است. کتابی به خط نستعلیق و به زبا ن های فارسی عربی و هندی نوشته شده و اشکال مختلفی در صفحات آن دیده می شود.

او از سن 25 سالگي شروع به اين كار نموده است. از خاطره اولین جن گیری اش و دیگر خاطراتش این چنین می گوید:

1. خواب بودم که کسی مرا صدا کرد. مرا نزد جوان بیماری برد. جوان داخل اتاق رفته بود و در را بسته بود و برای هیچ کس باز نمی کرد.دعایی نوشتم و همان بیرون دود دادم که پس از چند لحظه در را باز کرد. آن قدر گریه کرده بود که چشمانش پف کرده بود. چند طلسم نوشتم چشم هایش باز شد. علت گریه اش را پرسیدم گفت چند نفر آدم قوی هیکل می خواهند مرا بکشند.برایش احضار خواندم از سه شاه و وزیر و شیخ جن ها به نام های شاه کاظم قطمیر و شیخ مرشد کمک خواستم. آنها آمدند و با راهنمایی و همراهی آن ها سه جن مزاحم را تسخیر کرده و داخل شیشه کردم. آن جوان نفس راحتی کشید و خیلی زود خوب شد.

2. بار دیگر زن پنجاه ساله ای دچار جن گرفتگی شده بود برایش احضار خواندم هفت نفر جن آمدند. از آن ها در باره علت آزار و  اذیتشان پرسیدم  گفتند ما تقصیری نداریم. او  برای یکی از فرزندان ما مشکلی پیش آورده و آب جوش روی  بچه ما ریخته و او را سو زانده است. برای بچه آن ها طلسم نوشتم خوب شد.

3. اوایلی که دعا نویسی و احضار را شروع کرده بودم مرد 25 ساله ای رفته بود سر کوهی که یخچالی داشت  که داخلش برف و یخ طبیعی است او را از آنجا آورده بودند حال خیلی بدی داشت. مادرش خیلی بی تابی می کرد. احضار خواندم ودوستان جن ام را آوردم درباره علت مریضی اش پرسیدم گفتند او سر کوه رفته یخ و ماست را با هم خورده و سرسام گرفته باید به پزشک مراجعه کند. او رجوع به پزشک کرد و خیلی زود بهبود یافت.

۴. اوایل کارم بود در حوالی آزاد شهر مردی چند گوسفند داشت نیمه شب گوسفندهای او را برده بودند وقتی نزد من آمد احضار آینه خواندم. دو بچه نابالغ را آوردم و برایشان احضار خواندم آن ها در آینه می دیدند. بچه ها گفتند دو نفر آمدند و گوسفندها را با تراکتور بردند و سرهایشان پوشیده است. گوسفندها را به کوهی بردند که زنی در را باز کرد.مشخصات را گفتند به کلانتری اطلاع داده شد و مامورین گوسفندها را در همان محل یافتند. دزدها وقتی از موضوع مطلع شدند به من پیغام فرستادند که به شیخ عباس بگویید اگر بار دیگر به آزاد شهر بیاید قتلش حتمی است.

۵. چوپانی جوان وقتی به کوه رفته بود چند روزی کسی از او خبر نداشت. وقتی بر گشت دیدند دستانش را حنا کرده است بعد مشخص شد در عروسی جن ها شرکت داشته. او وقتی به روستا رسید زن سالخورده ای به وی گفت ننه بزغاله سفید مرا کجا بردی؟ او جواب داد مگر خودت به عنوان چشم روشنی در عروسی جن ها ندادی.

۶. یک بار مردی دچار بیماری شده بود مرا به بالین اش بردند. او وقتی به رختخواب رفت انگار کس دیگری هم آن جا بود. شروع به راز و نیازهای عاشقانه با آن فرد کرد. جن ها را احضار کردم آن ها گفتند آن مرد عاشق یک پری شده است. آن  پری از جلد او بیرون کردم و او را به زندگی برگرداندم.

۷. در یک عروسی زنی جن زده شده بود. هر کسی چیزی می گفت. یکی می گفت موی دم گرگ بیاورید. یکی می گفت سبیل گربه بیاورید. همه این روش ها را امتحان کردند جواب نداد. من احضار خواندم فوری حرکت کرد. جن ها گفتند این زن چهار نفر ما را سوزانده است. بچه هایشان را هم احضار کردم آیه خواندم بهبود یافتند و آن ها رضایت دادند.

 

س:جن هايي كه به شما كمك مي كنند چه نوعي از جن ها هستند ؟       

ج: آن ها مثل جن هاي ديگرند ولي در و طول زمان با من دوست شده اند .

س:چطور با شما دوست شده اند ؟

ج :چند مدتي شبها ذكر و دعا خواندم تا آن ها با من دوست شدند .

س:جن ها مانند آدم هاي معمولي ديده مي شوند ؟

ج :به نظر افراد بيمار بله ولي به نظر انسان هاي سالم ديده نمي شوند .

س:شما وقتي با آن ها صحبت مي كنيد آن ها را مي بينيد ؟

ج: نه ، ولي بيمار آن ها را مي بينيد و من از طريق اين بيمارها با آن ها ارتباط برقرار مي كنم .

س:ارتباط با جن ها در چه ساعاتي انجام مي شود ؟

ج:هم روز و هم شب .

س:شما خودتان جن ها را ديده ايد ؟

ج: نه ، ديدن جن براي آدم سالم ممكن نيست .

س:علايم جن زدگان چيست ؟ يعني فردي كه دچار اين بيماري مي شود داراي چه علايمي است ؟

ج: سردرد ، گردن درد ، نا آرامي و غيره .

س:آيا جن ها وزن دارند و لباس مي پوشند ؟

ج: لباس مي پوشند لباس هاي آن ها معمولي است ولي كلاهي نوك تيز به سر مي گذارند .

س:چند نوع جن داريم ؟

ج: جن ها هفتاد طايفه هستند. روايت مختلفي در اين مورد وجود دارد .

س:در كدام مناطق جن ها بيشتر ديده مي شوند ؟

ج: آن ها در همه جا هستند .

س:جن ها به چه زباني حرف مي زنند ؟

ج: به زبان هاي مختلف ، فارسي ، تركي ، عربي ، انگليسي و غيره .

س:از نظر قدرت بدني چگونه هستند ؟

ج: بسيار قوي .

س:اين جن ها را چگونه مي توان كشت ؟

ج: با آيات عظيم .

س:يعني با چاقو ، تفنگ و غيره نمي شود آن ها را كشت ؟

ج: نه .

س:مي گويند با سوزرن و ميخ مي توان جن ها را تسخير كرد آيا واقعيت دارد ؟

ج: نه ، ولي جن ها از كارد مي ترسند .

س:جن ها عروسي مي كنند ؟

ج: عروسي مي كنند عزاداري هم مي كنند .

س:چه شرایطی برای فرد سالم پیش می آید که بیمار می شود؟

ج: جن زدگی به این دلیل است که فردی باعث مزاحمت جن ها شود. آن ها نیز برای انتقام او را دچار بیماری می کنند.

س:یعنی یک نوع بیماری روانی است؟ مثلا یک نفر به این دلیل که کسی به او الهام کرده تا مادرش را به قتل برساند او را به قتل می رساند نیز می تواند جن زده شده باشد؟

ج: چند نوع بیماری است. یکی از عوامل ارتکاب به این عمل گاهی جن زدگی است. یعنی آن ها به او دستور می دهند این کار را بکند. 

س:اذيت كردن جن ها چگونه است ؟

ج: يكي را مي ترسانند يكي را بي هوش مي كنند يكي را به غش مي اندازند .

س:آيا قيافه آن ها ترسناك است ؟

ج: بله خيلي ترسناك است .

س:آيا جن ها از آينده خبر مي دهند ؟

ج: خير ، ولي كمي پيش بيني ها را مي گويند .

س:درباره گذشته اطلاعي دارند ؟

ج: بله ولي همه چيز را نمي گويند .

س:جن ها از هر مانعي مي توانند رد شوند ؟

ج: بله ولي جايي كه آيه اسم اعظم در آن جا باشد جن ها نمي توانند وارد آن جا شوند .

س:جن هاي خوب هم نمي توانند ؟

ج: آن ها قادر به ورود هستند .

س:آيا آينه بيني هم يك نوع احضار جن است ؟

ج: بله

س:آيا جن ها از بعضي حيوانات مي ترسند ؟

ج: نه

س:براي اين كه آدم جن زده نشود چه كار بايد بكند ؟

ج: همیشه بسم الله الرحمن الرحیم بگوید و آيات قرآن مانند آيت الكرسي ، حمد و سوره و غيره  تلاوت نماید.

س:مي داني چقدر جن در اين دنيا وجود دارد ؟

ج: خيلي زياد

س:مي داني از چه به وجود آمده اند ؟

ج: خودشان مي گويند از آتش به وجود آمده اند .

س:جن ها به چه اشكالي ظاهر مي شوند ؟

ج: پيرمرد ، پير زن و جوان هر شكلي ممكن است ظاهر شوند .

س:آيا پاهايشان سم است ؟

ج:نه فقط پرده دارد مثل پاي انسان است با كمي تفاوت

س:آيا اين عكس هايي كه ادعا مي شود از جن ها گرفته اند صحت دارد ؟

ج: خير . از جن نمي توان عكس گرفت .

س:آيا جن ها در خانه هاي متروكه و حمام هاي خرابه ديده مي شوند ؟

ج: جن هايي كه در مناطق كثيف ديده مي شوند شياطين هستند .

س:چند تا ازپادشاهان جن را احضارکرده اید؟

ج:جن ها هفتاد پادشاه دارند که یازده تن از آنها احضار کرده ام و با سه نفر از آن ها دوست هستم و برای رهایی مریض هایم از جن ها از این پادشاهان کمک می گیرم .

نشریه ندای ایران مرداد ماه سال 1383  شماره  208  و 209  همراه با تصویر

کتاب جن ها همه جا هستند ج ۲ نویسنده  سید محمد مهد ی حسینی

گفت و گو با مردی که دچار جن زدگی شده بود

یحیی شاملو ۳۹سال دارد و در روستای وامنان به کشاورزی مشغول است.

س:چه اتفاقی برایتان افتاد؟

ج: هشت سال قبل از زمین زراعتی با تراکتورم به خانه می آمدم که سنگی از زیر چرخ تراکتور در رفت ومثل یک گلوله آتش شد اعتنایی نکردم به خانه برگشتم. قسمت هایی از بدنم حالت گرفتگی داشت.خوابیدم صبح که برای وضو گرفتن به حیاط رفتم ناگهان بی هوش روی زمین افتادم. وقتی به هوش آمدم دیدم شیخ عباس برایم دعا می خواند. مردی که سبیل های بلند داشت ظاهر شد و حالت اش عجیب بود.

س:قیافه اش به چه شکلی بود؟

ج: سیاه و قدی بلند داشت.

س:به شما چه می گفت؟

ج: می گفت می خواهم خفه ات کنم. تو سر بچه ام را شکسته ای. او با پتک به بدنه تراکتورم ضربه می زد. او به این صورت می خواست مرا شکنجه و آزار دهد. شیخ عباس دعا خواند ناگهان درتاریکی گم شد.

س:چشم هایتان بسته بود و در ذهن او را تجسم می کردید؟

ج: نه خیلی واضح بود.

س:شیخ عباس از شما چه سوال های می کرد؟

ج: درباره علت کارهایش می پرسید او هم جواب میداد. بچه اش را احضار کرد دعایی خواند و او خوب شد.

س:وقتی زمین خوردی و سرت شکست او را دیدی؟

ج: همان لحظه افتادن او را دیدم.

س:وقتی شیخ عباس ورد احضار را خواند جن دیگری همراه با او ظاهر نشد؟

ج: نه خودش تنها بود. البته بعد از احضار بچه اش را هم دیدم. 

س:بچه اش به چه شکلی بود؟

ج: بر خلاف او سفید بود و لبا س های سفید بر تن داشت.

نشریه ندای ایران

مرداد ۱۳۸۳شماره ۲۰۹ همراه با تصویر

تحت نظر سید محمد مهدی حسینی



|
امتیاز مطلب : 8
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
مطالب مرتبط با این پست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: